سید هاشم توانا در گفتگو با دریای اندیشه:

به اندازه یک نماینده می توانیم به مردم خدمت کنیم/اگر حضور بنده برای جامعه نیاز و سودمند هست قطعا به انتخابات ورود خواهم کرد

سید هاشم توانا منتسب به خاندان ساداتی است که بیش از ۶۴۰ سال است بواسطه وجود آرامگاه سید محمد سید منصور و خدمات ارزنده اجدادشان در جنوب ایران،غرب استان هرمزگان در بخش گوده شهرستان بستک مورد اعتقاد و احترام این مردم میباشند.

سید هاشم توانا منتسب به خاندان ساداتی است که بیش از ۶۴۰ سال است بواسطه وجود آرامگاه سید محمد سید منصور و خدمات ارزنده اجدادشان در جنوب ایران،غرب استان هرمزگان در بخش گوده شهرستان بستک مورد اعتقاد و احترام این مردم میباشند.

سید محمد سید منصور در چاه بنارد جد پنجم آن سیف الله قتال است . که خاندان توانا از نوادگان آن سید جلیل القدر محسوب می شوند. این سادات درب مجلس شان به روی مردم باز بوده و در همه حال حتی در زمانه قحطی و غلاد پناه و ملجاء مردم بودند.

وی در زمان حیاتش بعلت جایگاه والایش در منطقه دارای محوریت خاصی بوده است ، حل مشکلات مردم از خانوادگی تا اختلاف بر سرزمین و ملک توسط وی حل و فصل می شده و مردم بر روی حرف و نظر او هیچ سخنی نمی گفتند چون او را فردی با تقوا ،صاحب نظر ، کرامت می دانستند. همیشه درب خانه اش بر روی مردم باز بوده . هر کس به تظلمیا حاجتی می آمد بدون حاجت گشائی و  رد تظلم از آن مقام نمی رفت.

سید محمد سید منصور در هنگام وفاتش بر فرزندان خود  وصیت می کند که او را در همان جائی که مردمان را ارشاد می کرد دفن کنند و آنها رویه او را اد امه دهند.

یعنی اینکه سیرت پیامبر را ادامه دهند، درب مجلس و مهمان خانه اش بر روی مردمان گشوده باشد ،که تا به امروز اینچنین بوده است ،چاه بنارد همان مکانی که سید محمد سید منصور به خاک سپرده شده است ۶۴۰ سال است که محل مراجعه مردمان جنوب است . او در وصیتنامه اش گفته است ، درب خانه و مهمان خانه اش همواره بر روی مردم باز باشد، سفره اطعام در تمام طول سال برای مهمانان گسترده و کلام خیرتان برای حل مشکلات مردم جاری باشد!

۷۵ سال آستانه سید محمد سید منصور در تولیت « آقای سید محمد توانا مشهور به آقای متولی

پدر بزرگ سید هاشم  بوده و چاه بنارد هر روزه میزبان صدها  میهمان اعم از تشیع و تسنن از جاهای مختلف کشور میباشد.

پس از رحلت سید گوده نیز این روال توسط فرزندان و نوادگان ایشان ادامه دارد و فرزند خلفشان آقا سید عبدالرحمن توانا متولی بر جای پدر تکیه زده تا چاه بنارد بعد از گذشت ۷ قرن همچنان محوریت اصلی معنوی،دینی و محل رجوع مردم منطقه باشد.

سید هاشم توانا متولد ۱۳۶۳ و دانش آموخته مقطع دکترای معماری است وی مدرس در دانشگاههای بستک ، بندرلنگه و دانشگاه آزاد بندرعباس میباشد. ایشان از فعالان سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بنام منطقه غرب استان هرمزگان محسوب میشود . دکتر توانا در دوره دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخاباتی لنگه ، بستک و پارسیان نیز نامزد بود که در روزهای آخر منتهی به رای گیری منصرف شد. در این گفتگو با وی در مورد آن حوادث ، مسائل فرهنگی منطقه بستک پرسش هائی مطرح که آن را با خوانندگان دریای اندیشه به اشتراک می گذاریم.

  • سوال : در انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی یکی از نامهائی که مطرح شد در غرب استان که می تواند دارای رای بالائی باشد با توجه به سیادت و ارادت مردم منطقه بستک ، لنگه و پارسیان و شاید عدم رضایت کافی از نماینده سابق غرب استان از سوی مردم به جهت کارنامه نه چندان درخشان او ، شما بودید. چه شد که بعد از آنکه انتخابات دور اول غرب استان ابطال شد در دور دوم ( میان دوره ای )در دقایق آخر از صحنه کنار کشیدید؟

سید هاشم توانا : جا دارد قبل از هر چیز از مجموعه دریای اندیشه که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد تا با شما و مردم صحبتی داشته تشکر کنم.

همان گونه که عنوان کردین بنده با تمامی اختلاف نظرها و تعدد کاندیدها در مرحله اول انتخاباتی حضور داشتم ! این را هم در پرانتز بگویم یکی از مشکلات مهم در غرب استان در این دوره تعدد نامزدهای انتخاباتی تائید صلاحیت شده بود ! در دوره اول نزدیک به ۱۱ کاندید در عرصه رقابتی حضور داشتند ، همه هم فعال، یعنی با ستاد و پر شور در صحنه فعالیت داشتند.

از نظر طیف سیاسی نیز تعدد کاندیدا وجود داشت ،یعنی اگر ما بیائیم جناح های سیاسی را به دو دسته اصلی تقسیم کنیم میتوان گفت در غرب هرمزگان چیزی در حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد مردم اصلاح طلب هستند یا از نظر اندیشه سیاسی به یکدیگر نزدیکتر و سبد آرا مشترکی دارند،۴ تا ۵ کاندید از این طیف وارد عرصه رقابتی شدیم بدون هیچ مدیریت جامع کلی ، همین امر باعث شد که رای ها در دور اول انتخابات تقسیم شود و هیچکس هم حاضر نشد در دور اول به نفع دیگری کنار رود ، یعنی آن رهبریتی که انتظار می رفت از ابتدا  انجام شود به صورت درست انجام نشد !البته در دور اول انتخابات  یک مقطع کوتاهی هم شورای نگهبان در روزهای آخر استراحتی به من داد ، ده روزی هم من رفتم به دنبال انجام کارهایم ، یکی یا دو روز قبل از شروع تبلیغات من دوباره به صحنه انتخابات بازگشتم. در این پروسه عملا نمی توانستم تمرکز لازم داشته باشم و انرژیم بر روی کارهای دیگر مصروف شده بود.

  • سوال : آن استراحتی که شورای نگهبان به شما داده بود دقیقا چه بود ؟

سید هاشم توانا: عدم تائید شورای نگهبان ! در هیات محترم نظارت استان تائید شدم  اما  بعد از چند روز به بنده اعلام کردن که شورا محترم نگهبان یک نفر را در استان رد صلاحیت کرده است و آن فرد شما هستین!!

این موضوع برایم قدری عجیب وشوک آور بود ، کمتر از ۲۰ روز به آغاز تبلیغات انتخاباتی در دور اول  باقی مانده بود.خبر صحت داشت و به نظر شورا محترم نگهبان احترام گذاشته و تمکین کردم و از مراجع قانونی پیگیر کارم شدم.بالاخره مشکل رفع و رجوع شد. به نظر آمد شیطنت هایی بود که از سوی برخی رقبا انجام شده بود. بالاخره رقبا می زنند ! در انتخابات متاسفانه آن چیزی که ما فقط فکر می کنیم که رقابت باشد ، نیست!

این حرف را شنیده بودم اما باور نداشتم که اگر در صحنه رقابت نزنید ، می خورید! یک اصل نانوشته ای است انگار !

بهتراست  خیلی وارد بحث نشویم در مقطعی استراحت کردم  و رفتم یک سری کارها را توجیه کردم و برگشتم و وارد عرصه انتخابات شدم. به لطف جوانان و مردم با نسبت آرای خوبی با توجه به فرصت یک هفته ای تبلیغات من نفر چهارم شدم !

با تمام کشمکشها انتخابات در دور اول میان نماینده وقت و کاندیدای مورد حمایت جریان اصلاح طلبان به دور دوم کشیده شد که علی رغم پیروزی جناب آقای زمزم نژاد در دور دوم  این انتخابت توسط شورا محترم نگهبان مورد تایید واقع نشد و سریال انتخاب نماینده غرب هرمزگان به میان دوره ای موکول شد.

باز هم مردم به دنبال تغییر یا حداقل نیروی جدیدی بودند که از منطقه غرب استان به مجلس راه پیدا کند ،  بنابراین  در میان دوره ای هم بارها با کاندیدهای هم طیف مذاکره صورت گرفت   که بیائیم بین خودمان تعاملاتی صورت بگیرد که یکی از ما انتخاب شود ! که طبق معمول هیچکدام به توافق نرسیدیم و هر چه جلوتر رفتیم باز این امر  غیر ممکن تر  شد . متاسفانه هر چه جلوتر می رفتیم با قرار گرفتن کاندیدا در یک حباب توهمی به شکلی رسید که هیچکس به نفع دیگری کنار نمی رفت!

اختلاف سلیقه ها و نبود یک رهبریت در غرب استان هرمزگان مزید بر علت بود که شرایط در آن منطقه پیچیده تر شود. نظرسنجی ها و صحبت های  دوستان را نگاه می کردیم ، می گفتند رای دارید و شانس پیروزی دارید و در بدترین و بدبینانه ترین حالت اینکه میزان رای ما لب مرز با یکدیگر بود اما واقعیت چیز دیگری است و برخی از دوستان یا همراهان دیگر کاندیدها بارها از من می خواستند که فرصت را به کاندیدای هم طیف خود قرار دهم که هم سابقه کاری بیشتری نسبت به من دارند و هم سن و سالشان از من بیشتر و کارکشته تر است اما بار مسئولیت این اجازه را به من نمیداد.

  • سوال : در آن مقطع منظورم در میان دوره ای از غرب استان چه کسانی کاندید بودند؟

سید هاشم توانا: با دوستانی زیادی در رقابت بودیم اما افرادی چون ،آقای شریفی  ، مهندس موسوی ،آقایان دیوانی و غلامحسین زارعی از رقبای اصلی بودن البته فکر کنم به نسبت شرایط موجود  وضعیت بهتری داشتم .

  • سوال : شما و این افراد که فرمودید چقدر آراء شان به همدیگر نزدیک بود؟

سید هاشم توانا:  هر فردی یک بیس آرا دارد ! من فکر کنم ما به تنهایی از نظر آرا به همدیگر نزدیک بودیم شاید تنها دو یا سه هزار رای با سوال همدیگه فاصله داشتیم،  برای مثال من بخاطر عقبه خانوادگی و تلاشهای خودم در منطقه به تنهایی و بدون وجود ائتلافی قادر به جذب  ۲۰ هزار باشم و دیگر رقبا هم به این عدد نزدیک بودن شاید عزیزی ۱۸ هزار یا دیگری ۱۶ هزار یعنی اینکه بیس آراهایمان نزدیک به هم بود. بستگی به موقعیت و شرایط افراد هم داشت مثلا فردی به اعتبار اینکه اهل لنگه است مردم لنگه طبعا رغبت بیشتری به رای دادن به وی دارند! یا من به لحاظ بومی بودن در  منطقه بستک  و ارتباطی که خانواده و خودم از گذشته با مردم داشته ام ، در منطقه های بستک ،پدل ، لمزان ، کیش و کنگ و بخشی ازلنگه و گاوبندی رای نسبتا خوبی داشتم البته همه اینها گمانه زنی هایی بود که در انتخابات میان دوره ای وجود داشت.اما در روزهای آخر نیز آقای مهندس موسوی به جمع ما اضافه شد و توسط شورا محترم نگهبان تائید شد یعنی در یک  طرف میدان آقای شریفی بود و در مقابلش ما سه نفر بودیم . دیدم که ماجرای دور اول انتخابات در حال تکرار است .باز هم تقسیم آرا، بازهم اختلافات رقابتی، که البته در روزهای آخر  یک جلسه ای هم گرفته شد تحت عنوان ائتلاف غرب استان هرمزگان که با احترامی که برای  تمامی نفرات آن قائل هستم آن جلسه به نتیجه ای منتج نشد.

  • سوال : سوابق انتخاباتی در غرب استان هرمزگان نشان می دهد که وحدت نیروها و برآیند انها که منتج به خروج کاندیدائی که نماینده هم طیف ها و گروهی اجتماعی غرب استان باشد ، صورت نگرفته است ، در دوره اول انتخابات از غرب استان با وجود اینکه جاوید رمضان پور انتخاب شد اما در مجلس صلاحیتش تائید نشد . تمامی سالهای دهه ۶۰ به خاطر همان نقارها و اختلافات و دودستگی شهرستان لنگه آن موقع و غرب استان نماینده نداشت تا اینکه وحدت نسبی پدید آمد سید عبدالله حسینی ۵ دوره به مجلس رفت اما دوباره در ادوار جدید این مشکلات و دو دستگی ها به شکل دیگری نمود پیدا کرده است ! نمی شد از بین شما ۴ نفر با اتفاق نظر بزرگان غرب هرمزگان یا مجمع اصلاح طلبی یکی را انتخاب و آن ۳ نفر به نفع آن فرد واحد کنار می رفت . کسی مثل سید عبدالله حسینی که از منظر فکری نزدیک به اصلاح طلبان است و من شنیده ام که خیلی از وی حرف شنوی دارند نمی شد تحت عنوان لیدر ورود پیدا می کرد و اجماعی صورت می گرفت تا منتج به شکست نمی شد ؟

سید هاشم توانا: سید عبدالله حسینی از سادات دهتل گوده است و نسبت فامیلی با ما دارد ! انسانی با قابلیت هاخوب  رهبری و نفرات خوبی که در کنار دارد می تواند تاثیر گذاری بر معادلات اجتماعی غرب استان داشته باشد. وی دوستانی در سطح شهرستان و استان دارد که بواسطه آنها وزنه را به نفع جناح خود تغییر دهد. آقای حسینی در دوره اول انتخابات تاثیرش را نشان داد. در دور اول انتخابات در مقطعی که من از جانب شورای محترم  نگهبان رد صلاحیت شده بودم به محوریت نام ایشان  جلسه ای در بستک تشکیل شد . جلسه ی تحت عنوان ائتلاف  غرب هرمزگان ، در پروسه ای که من حضور نداشتم(  در جلسه اول) اما بعد از اینکه من تائید شدم و برگشتم، فردی  با من  تماس گرفت و عنوان کرد که این جلسات ادامه خواهد داشت آیا شما شرکت می کنید ؟ من نسبت به آقای حسینی و برخی نفرات شناخت داشتم و احترام خاصی قائل هستم و برخی نفرات که احساس می کردم  از طیف و گروه ایشان نیستند و به هر دلیلی  نفوذ و ورود پیدا کرده اند انتقاد داشتم . گفتم این چیدمان جلسه خروجی اش ما نیستیم ! اما شرکت می کنم و هر چه خروجی آن باشد من احترام می گذارم اما به این شرط که همه چیز باید شفاف باشد و اینکه کاندیدایی که شما در این جلسه دعوت کرده اید بواسطه سوابق  و فعالیت سیاسی گذشته آنها هم فکر و هم طیف ما نیستند یا از هر نظر گمنام بودند که به این عرصه ورود پیدا کرده اند. من گفتم خودم را در معرض رای با این افراد و این شکل رای گیری قرار نمی دهم ، با کمال احترام به آن افرادی که اعلام کردین اما  شما بیائید یک تعداد لیست از معتمدین و بزرگان سیاسی،  نخبگان، دانشگاهیان  از سه شهرستان  بندرلنگه ،پارسیان و بستک تشکیل دهید ، افرادی که بیش از ۲۰ سال در کنار یکدیگر برای این منطقه زحمت کشیده اند و تا بیائیم تصمیم جامع و بهتری بگیریم  .

این اختلاف باعث شد که من در آن جلسات شرکت نکنم ! دور اول خروجی آن جلسه آقای زمزم نژاد شد و همان اختلاف نظرات سبب شد من در گود انتخابات باقی بمانم و نزدیک به ۱۳ هزار رای کسب کنم و آقای زمزم نژاد و آقای جباری با اختلاف بسیار کم  به دور دوم راه پیدا کردند که شاید اگر اجماع بهتری صورت میگرفت یا در آن سوی میدان میان خواهرزاده و دایی محترم تعاملی انجام شده بود ، نتیجه انتخابات چیز دیگری می شد!

اما در انتخابات میان دوره ای مدیریت دور اول انجام نشد ! در جلسه ائتلاف که در لنگه برگزار شد آقای سید عبدالله حسینی شرکت نداشتند ! خیلی ها نه تنها آقای حسینی بلکه شیخ امینی، سید عبدالباعث قتالی و دیگر افراد تاثیر گذار نیز شرکت نکردند !

بیشتر اختلافات برسر حضور افرادی است که خروجی نشست ها را می توان حدس زد . وقتی به طور مثال اسامی افراد دعوت شونده در جلسه را می بینید مشخص است که خروجی آن چه کسی است ، حال اگر اسامی این افراد عوض شود و خروجی آن کسانی دیگر خواهد شد. هنوز به آن درجه از دموکراسی نرسیده ایم که بتوانیم تصمیم های دموکراتیک بگیریم. البته حزبی نداریم ! اول باید حزب تعریف شود . مثلا بگوئیم این چند نفر اعضای این حزب هستند ، آیا شما با این افراد به توافق می رسید یا نه ! آیا شما خود را در معرض رای این چند نفر قرار می دهید یا نه ؟و این حزب نماینده چه میزان افرادی در جامعه هست و چه مقدار تاثیر در روند انتخابات خواهد داشت!باید اینها تعریف و روشن شود.

نه اینکه یک شب قبل از آن بگوئید این ۴۰ نفر در جلسه هستند و آن افراد وکیل کل مردم غرب هرمزگان محسوب میشوند و خودت را در معرض رای آنان قرار بده کاری که شاید یک سال یا د و سال یا چند سال برای آن زحمت کشیده ای !

در دور دوم با تمامی این تفاصیل نشستیم و مذاکره کردیم ، دیدم که با آنها به نتیجه نمی رسیم و انصراف دادم ،شاید برای طرفدارانم سخت و غیر قابل باور بود اما چون  پراکندگی و تعدد کاندیدا و آشفتگی را به ضرر همه میدانستم و من هم شخصی نبودم و نیستم که به هر قیمتی بخواهم  وارد مجلس بشوم با مشورت اعضا خانواده و برخی دوستان تصمیمم را برای کنار گیری قطعی کردم!

از برکت خانواده و مردم به یک جایگاه نسبی خوب اجتماعی رسیده ام همه آنها را مدیون مردم هستم و اینکه به هر قیمیتی باید بروم به مجلس، من به آن اعتقاد ندارم و این فرصت را دراختیار دیگران قرار دادم و ته آن هم چیز قابل روشنی نبود !

جلسه آخر در میان دوره ای نیز بین مهندس موسوی و آقای دیوانی قرار دادند. در آن جلسه همان حرف من شد و به قول آقای دیوانی در ان جلسه افراد حاضر گرایش بیشتری به آقای موسوی داشتند . حتی ۶-۵ نفر هم اضافه آمده بودند. آقای موسوی خروجی آن جریان شد، آقای دیوانی کنار نرفت. یعنی یک لج و لجبازی بین کاندیدای هم طیف به وجود آمد ! و این امر هم باعث شد هیچ کدام سود نبرند و آقای شریفی با اختلاف ۶-۵ هزار نفر پیروز میدان انتخابات شود.

همان روز هم من به آقای شریفی تبریک گفتم . با تمامی تشکیلاتی که این سوی میدان بود شریفی پیروز شد!

با آن همه هجمه ای که آن روز بر علیه وی بود ، لیست امید ، لیست اصلاح طلب توانست پیروز شود. صبح همان روز من تبریک گفتم البته مورد انتقاد برخی از دوستان هم طیف خود قرار گرفتم و من هم به آنها گفتم به هر حال از امروز او نماینده قانونی ما است  و ما با وی همکاری می کنیم و احترام به او می گذاریم  و تا جائی که امکان دارد و منافع مردم اجازه می دهد با وی همکای خواهیم کرد.

در یک دوره ۴ ساله اختلافاتی با آقای جباری داشتیم ،چه کسی ضرر کرد ؟ بستک ضرر کرد منطقه ضرر کرد،غرب هرمزگان ضرر کرد ! بعد آمدیم و نشستیم و اختلافات مان را ترمیم کردیم، این ایمان را دارم هر جا اختلاف و دو دستگی باشد همه ی  مردم ضرر خواهند کرد و به دوستانم گفتم صلح و احترام را از پدری آموخته ام که امروز بعد از وفاتش همه از گذشت و بزرگیش یاد میکنند.

  • سوال : نماینده مردم غرب استان در واقع نماینده مردم اهل سنت استان هرمزگان نیز هست. همیشه اهل سنت هرمزگان حتی جاسک و سیریک ، خمیر و جزیره قشم و کهورستان و رویدر نیز چشمانشان به انتخابات غرب استان است . غرب استان از اختلاف دیدگاه ها به زعم شما فراوان ضرر دیده است . منطقه ای که میزان افراد باسواد و متمول آن به نسبت شرق و مرکز استان بیشتر از پیش باشد و دیگر شاهد این نقارها و دو دستگی ها نباشیم ؟ منطقه ای که پتانسیل انسانی خوبی دارد و اکثر پزشکان و معماران هرمزگانی از این قسمت استان هستند و اکثر آنان بازرگان و تاجر هستند و ضرر هر گونه اختلافی متوجه مردم منطقه است !

سید هاشم توانا:  کسی که نماینده غرب استان است در وهله اول نماینده کل کشور است در وهله دوم نماینده اهل سنت کشور است و در مرحله سوم نماینده اهل سنت استان هرمزگان است . قطعا باید یک فرد وزن دار ، با سواد باشد. انسانی باشد که بتواند از پتانسیل های خودش به نفع همه مردم ، فرق هم نمی کند  شیعه یا اهل سنت استفاده کند. و به اعتقاد من در بعد از انقلاب ما این گونه افراد را داشته ایم و شاید نسبت به زمان خودش پر رنگ یا گاهی هم کمرنگ ، گاهی یک نماینده شهامت بیشتری برای صحبت کردن دارد چون حق و حقوق قانونیش را به خوبی میشناسد، یک وقتی یک نماینده محافظه کارتر است و ما نمی توانیم به اینها انتقاد سریع وارد بکنیم . شخصیت و توان  افراد متفاوت است خیلی ها می گویند آقای حسینی در مدت ۲۰ سال نمایندگی در منطقه غرب استان چه کار کرده است ؟! یک جمله است که در منطقه غرب استان باب است بین همه !یا اقای جباری در این ۸ سال چه کاری کرده است؟

من اعتقاد دارم هر کسی به اندازه همتش تلاش و خدمت میکنم ، انسانها بویژه مردم منطقه ما همه از جنس خوبی هستن اما میزان همت آنها متفاوت هست، از نظر بنده آقای حسینی عملکرد قابل قبولی داشتن ،شاید این عملکرد در مقطعی شتاب بیشتری داشته یا در برهه زمانی کندتر اما در زمان خودش و در زمانی که اولویت نیاز و مطالبات مردم ما در غرب استان احداث راه  ، برق  ، آب  ، تلفن، شبکات بهداشت ، مدرسه،آب انبار بوده است ، رفاه اولیه و زیر ساخت بوده است . آقای حسینی برای منطقه خیلی کار کرده است !

اگر تلاشهای ایشان  نبود بستک شهرستان نمی شد ! شهر اوز بالای سر بستک با جمعیت چند برابری شهرستان نیست ! رودخانه نزدیک به همین تعداد جمعیعت دارد شهرستان نیست ! اما بستک با جمعیتی خیلی کمتر شهرستان شد!یا حتی موضوع شهرستان شدن پارسیان.

در آن زمان نمایندگی جناب آقای حسینی نیاز اولیه ما راه بود ، اصل تبادل و ارتباط ما با مرکز استان و جاهای دیگر راه بود ، رساندن برق به کورترین نقطه  های منطقه بود ، به جرات می گویم در غرب هرمزگان جائی نیست که برق نداشته باشد.

اما شرق استان می بینیم که هنوز مشکل برق وراه دارند ، مشکل آب دارند حالا شاید بگوئید وجود خیرین انجام خیلی از کارها را در غرب استان تسهیل کرده است اما چگونگی استفاده از خیرین مهم تر از وجود آنها است !

مدتی است که اعتماد خیران کم شده است . به هر دلیلی این اعتماد نسبت به گذشته کم رنگ تر شده است .

آقای حسینی اگر به فرض مثال به روستای دور افتاده مثل  رودبار سفر میکردند  دو نفر از خیرین حتما او را همراهی می کرد . می فهمیدند که ایشان به نیت انجام کارهای خیر به روستا و نقاط مختلف سفر میکند نه برداشت شخصی.

یا در دوره نمایندگی آقای جباری، ایشان هم به نسبت توان وهمت خود وشرایط موجود منطقه و دولت خدماتی را عرضه کردند، ایشان نیز با برخی خیرین تعامل خوبی داشتند. مثلا جناب آقای منصور عباسی اهل جناح در آن دوران همکاری خوبی با آقای جباری داشتند و در هر جائی که احتیاج به ورود خیرین بود در کنار جباری قرار می گرفتند.

این انتقادی که غرب استان به نمایندگان هست که، نماینده غرب استان فقط به منطقه خودش کار می کند به نظر من این گونه نیست ! شاید به این جهت که پشت سر هم نماینده از بستک رفته این ذهنیت منفی وجود دارد که بستک به شهر پیشرفته ای تبدیل شده است و لنگه و پارسیان در جا زده اند ! اما اینگونه نیست و همه در یک سطح هستند.

اگر در یک جاهایی پروژه ای اجرا شود و بلواری احداث شود هیچکس هیچ حرفی را نمی زد اما اگر در زادگاه آن نماینده کاری صورت بگیرد مثال لامپی روشن شود همه نسبت به این مساله حساس می شوند.

طبق قوانین دولتی پروژه ها اجرا می شود مثل طرحهای هادی دهیاری ها اما اگر این طرح در دهستان آن  نماینده اجرا شود مردم حساسیت پیدا می کنند و این امر را ناشی از نفوذ نماینده می دانند این مسائل وجود دارد و نباید به آن پرداخته شود.

بحث تعامل بین چهره ها خیلی مهم در  عرصه سیاسی است. تحمل و تامل وجود ندارد و خیلی عامیانه بگویم، نزنید می خورید!

کسی وارد عرصه سیاست می شود هنوز به جایگاه خود ایمان ندارد، نیازمند رسیدن به آن سلطنت است! نیازمند رسیدن به آن صندلی است. همه کار می کند تا به آن پست برسند! از توهین و ناسزا گفتن تا پشت سرهم اندازی و توطئه برای دیگران. البته ما شاهد این امر در خیلی جاها هستیم و تنها مربوط به غرب استان نیست!

وقتی تشکلات به مفهوم حزب وجود ندارد، وجود همین تشکلات نصف و نیمه هم چارچوب خاصی ندارد پراکندگی عقاید و آرا به وجود می آید. این باب شده هرکس که آمد نفرات خودش را بیاورد. هرکس آمد تغییرات مورد نظر خودش را باید انجام دهد، زمانی می گفتند که افرادی که بدون خرید بلیط، سوار قطار اعتدال شده اند این افراد باید پیاده شوند. اما من معتقدم در شهرستان بستک واستان هر کسی که کارآمد است باید بماند. از هر طیفی، شمای اصلاح طلب یا اصول گرا چه ضرری می تواند برای من داشته باشد. اگر یک نفر مدیر یک مجموعه ای است و مردم نیز از او راضی هستند بود یا نبود اینکه هم فکر من باشد چه آسیبی به من می رساند مگر اینکه دنبال زد و بندیا منافع شخصی باشم!

مثال: نفرات مورد نظر مرا باید به کار بگمارد یا از طیف و جناح و گروه من مهره انتخاب کند که گروه ما همیشه برسرکار باشد. این گونه است که نمی شود تعامل ساخت!

خیلی از مدیران گرایش سیاسی ندارند یا اگر هم دارند برایشان فرقی نمی کند ارباب رجوع اش از کدام طیف باشد مرجع آن ها قانون است. من معتقدم در غرب هرمزگان زمانی می توانیم این اختلافات را کنار بزنیم که تحمل همدیگر را در گرایش متفاوت فکری داشته باشیم. کلی از انتقادهایی که در  گذشته هم بود که ما در غرب استان از نیروهای توانمند استفاده نمی کنیم و از کسانی استفاده می کنیم که به یک طیف و جناح فکری نزدیک است.

معتقدم که وجود گرایش های فکری مختلف است که سبب رشد جامعه می شود. اگر همه مدیران دستگاه های استان یا شهرستانها صددرصد با فکر یک مدیر ارشد هم خوانی داشته باشد هیچگاه به موفقیت نخواهیم رسید.

این چالش هاست که سبب پیشرفت می شود. چالش ها و اختلاف نظرها سبب این می شود که سئوالات و پرسش ها در ذهن افراد به وجود بیاید و از قبل آن بتوانیم به یک جمع بندی کاملی برسیم.

  • سوال : جناب دکتر توانا چه چشم اندازی برای آینده خودت متصور هستید؟ بالاخره از قبال این مشارکت در انتخابات تجربه و سبقه ای برای خودت دست و پاکردی و رزومه ای پشت سرت هست. هر شکستی پایه پیروزی است. امروز دکتر سیدهاشم توانا در نقطه ای است که تجربه کاندیداتوری انتخابات دوره دهم از حوزه غرب هرمزگان در کارنامه دارد یک سری باید و یک سری نباید را انجام داده است، چه سپهری را برای خودت ترسیم کرده ای و در آینده قصد نامزدی دوباره در انتخابات داری یا نه؟

سید هاشم توانا:  من از خانواده ای هستم که جایگاه ما نسبت به خدمت به مردم تعریف شده است . از بچه گی با این تعریف اخت گرفته ایم . درب درگاه اجداد ما در چاه بنارد همیشه باز بوده است و روزانه پدرم ، اخوی من ، عموی من و پدربزرگ من آقای متولی(سید گوده ) که پارسال به رحمت خدا رفت  کار خدمت به مردم و خلایق در دستور کارشان بوده است . برای من خدمت پشت میز نشینی نیست به برکت جایگاهی که مردم برای ما در استان تعریف کرده اند به اندازه یک نماینده می توانیم به مردم خدمت بکنیم. واین ایمان را دارم اگر روزی فرصت خدمت در هر جایگاهی برایم فراهم شود میتوانم بیشتر از آن چیزی که وظیفه قانونی آن مسئولیت تعیین شده است برای مردم،منطقه و استان مفید و تاثیر گذار باشم. .علاقه و احترام بین مردم و ما در مدت زمان کوتاهی شکل نگرفته است این حس ده ها و شاید قرنها نسل به نسل به وجود آمده، من و خانواده ام علاقه بسیار زیادی به مردم و منطقه خودمان داریم و نسبت به  این همه لطف محبت مردم خودمان را مسئول میدانیم.

اما  برای آینده اگر تصمیم داشته باشم به این عرصه ورود بکنم مهمترین چیز تحمل و تعامل همدیگر است . بر می گردم به حرف اولم ما باید تشکلی وگروهی  فکر کنیم نه فردی ، فرد گرا بودن یک ظرفیت بیشتر ندارد. هر چقدر هم کار بکنی از آن ظرفیت بیشتر نمی توانید . اگر گروهی فکر بکنیم حتی اگرکه نظر جمع روی من نباشد من نظر جمع را می پذیرم.

  • سوال : آقای توانا منظورت از تشکل که حزب نیست . چون در ممکلت ما احزابی وجود ندارد و بیشتر دسته و طیف هستند تا حزب ، از انقلاب مشروطه تا امروز غیر از یکی دو حزب مانند حزب توده ما حزب به مفهوم اخص و تمام و کمال نداشته ایم یا می شود حزب رستاخیز و فرمایشی یا می شود حزب جمهوری اسلامی که این قدر بی یال و دم و اشکم است که مانند حزب رستاخیز مضحکه می شود یا مانند حزب جمهوری اسلامی است که آنقدر انحصار طلب بود که امام خمینی در فرمانی دستور به انحلال آن در سال ۱۳۶۶ می دهد. حتما منظور شما تشکل شبه حزب است ؟!

سید هاشم توانا:  تفکیک آرای غرب هرمزگان مشخص است کسی که کار سیاسی می کند واقف به این تفکیک ها هست قدیم می گفتند حسینی و جباری حالا می گویند اصلاح طلب و اصول گرا و شاید جدیدا شاخه ای دیگر هم اضافه شده باشد.

گاهی این اختلافات به دلیل، نبود همان احزاب به سمتی می رود که اصلاح طلب به اصول گرا رای می دهد موردی که در جائی دیگر کمتر دیده می شود .

  • سوال : این تفکیک اصلاح طلبی و اصول گرائی با نظرتان چقدر می تواند در کشوری که احزاب فعالیتی ندارند ، صحیح باشد ؟

سید هاشم توانا:  من به آن اعتقادی ندارم !

  • سوال : اصلاح طلبی آیا با همان معیارهای سال ۷۶ و گفتمان دوم خرداد آیا وجود دارد ؟ بعد از ۲۱ سال خواسته های جامعه و مطالبات اقشار مختلف اجتماعی در مملکت با همان معیارهای آن سالها است ؟ این عقبه موجود از افرادی که مدعی اصلاح طلبی هستند می توانند نیازهای سیا سی ، اقتصادی امروزه ایران پاسخگو باشند؟

سید هاشم توانا: من شخصا زمانی که وارد عرصه سیاست شدم اعتقادم بر این بود که در جامعه ای که زندگی می کنم پتانسیل این را دارد که با رعایت برخی اصولها اصلاحاتی صورت گیرد. .

البته بحث من اصلاح یک سری رفتارها ، یک سری اخلاق ها است،  اصلاح یک سری دروغ هائی است که در جامعه ما باب شده است . وقتی ما شب میخوابیم و صبح بیدار میشویم و می بینیم قیمت ارز ۱۷ هزار تومان شده است،  اما از طریق برخی شبکه ها،  وزیری که خود  من به دولت او رای داده ام ، عنوان می کند که هیچ  مشکل ارزی ، تورم و گرانی و بیکاری نداریم (البته  نمی گویم دروغ می گوید میگوییم اشتباه می کند)،  اما  این رفتارها باید اصلاح شود!  این روزها مردم مشکلات و بحران اقتصادی را با تمام وجود لمس و احساس میکنند و ما نمیتوانیم با صحبتهای بدون واقع باری را از دوش مردم برداریم. همیشه سعی کردم مستقل فکر کنم  اما معتقدم میتوان اصلاحاتی را  با رعایت چارچوب های اصولی انجام داد.

با یک دید بسته و فرد گرائی نباید وارد عرصه انتخابات شد باید بگذاریم  جمع گرائی فکر غالب مان و اولویت مان باشد ، این جمع است که به ما جایگاه می دهد.

اگر قرار است موفقیتی در عرصه انتخابات برای من به وجود بیاید که البته اکنون هیچ تصمیمی برای ورود ندارم چون شرایط کلی جامعه را خوب نمی بینم .باید به آن انسجام و همبستگی میان هم فکران برسیم تا بتوانیم خروجی ایده آلی داشته باشیم  اما بدون تعارف عرض کنم  اگر بزرگان ،نخبگان بر این اجماع برسند که حضور بنده برای جامعه نیاز و سودمند هست قطعا ورود خواهم کرد.

در کل باید نظر بزرگان منطقه بر روی شما باشد که موفق باشید . اگر حتی پیروز هم شدید و یک سری عوامل پشت سر شما نباشد نمی توانید نماینده موفقی باشید. نماینده باید از پشتیبانی عوام و خواص جامعه برخوردار باشد. در غیر این صورت همان گونه که گفتم از میزان موفقیتش کم می شود.

  • سوال : سئوالات سیاسی من طولانی شد ، برویم سر پرسشهای دیگر ، در حال حاضر جنابعالی به چه کار مشغول هستید ؟

سید هاشم توانا: مدرس دانشگاه هستم .

  • سوال : به غیر از تدریس در دانشگاهها ،فعالیت دیگری هم دارید ؟

سید هاشم توانا: فعالیتهای اقتصادی هم دارم که البته به سالهای دور بر میگردد،همچنین در شرکت پدرم در روزهایی که مشغله کمتری دارم به ایشان کمک میکنم. شرکت ایشان از سال ۱۳۵۴ تاسیس شده است و یکی از قدیمی ترین شرکت های پیمانکاری استان به شمار می آید، این شرکت چاه بنارد نام دارد و موسس آن نیز پدرم هست، انها بیش از  ۶۰۰-۷۰۰ پروژه دولتی اهم از مدرسه ، ساختمان های ادارات یا مسجد در هرمزگان و خارج از استان ساخته اند. بیشتر آنها پروژه های دولتی بوده و هیچ کار خصوصی تا به امروز نداشته ایم .. ایشان جزء  خیرین مدرسه سازمحسوب میشوند و بسیاری از این پروژه های انجام شده نه تنها  سودی برای شرکت نداشته بلکه  درصدی هم تحت عنوان کار خیر به آن اختصاص دادهشده. یکی از پروژه های این شرکت که اخیرا ساخته و مراحل پایانی ان در حال انجام میباشد ،  ساخت دانشگاه آزاد خمیر بوده که درصدی نیز شرکت تحت عنوان مشارکت خمیر اشتراک کرد !

  • سوال : در استان هرمزگان با توجه به تخصص شما که معماری است بنای شاخص و مولف در استان هرمزگان یا نداریم یا اینکه در ساخت و سازهای جدید کمتر شاخصه های معماری جنوب در آن دیده می شود. یکی از المان های مناطق و چیزهائی که باعث تمایزاقلیم ها از یکدیگر می شود معماری است . ما معماری متمایز در هرمزگان داریم که مهمترین آن معماری بستکی است.اما از این داشته ها استفاده نمی شود . در همین شهر بندرعباس به جز چند بنای شاخص مانند ساختمان صدا و سیمای خلیج فارس ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس و موزه مردم شناسی خلیج فارس هیچ بنائی متاثر از اقلیم و معماری جنوب ساخته نشده است ، دلیل آن چیست ؟

سید هاشم توانا:  مقصر اصلی خود ما هستیم ،

معتقدم  ارزش یک چیز ابتدا باید برای مردم ما بیان شود . من باید ارزش واقعی آن را به شما بقبولانم تا به آن ارزش قائل شوید.

بناهای تاریخی داریم که از سوی وراث به سادگی تخریب می شود چون نگهداری و ارزش آنان برای آنها  تعریف  نشده است . همین امر باعث شده که کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس در طول تاریخ که هیچ سبک معماری خاصی ،مگر سازه های چادری که آن هم در موردش بحث است نداشته اند .

امروز آمده اند از تمامی معماری حاشیه شمالی خلیج فارس الگو  برداری کرده اند و به عنوان مواریث فرهنگی خود به جهانیان ارائه می دهند !

تمامی بادگیرهای که آنها ساخته اند الگو گرفته از بادگیرهای بستک ، لنگه و کنگ و لافت قشم و نواحی کویری ما  است.

محله البستکیه که اخیرا آن را به “الفهیدی “تغییر نام داده اند که شاید تا چندین سال دیگر کسی  آن را به نام ” البستکیه” هم نشناسد صد درد صد متعلق به حاشیه شمالی خلیج فارس و هرمزگان میباشد.

و حتی یک درصد هم متعلق به آنها نیست اما پزش را آنها می دهند و استفاده توریستی اش را آنها می کنند و ان ها به این نتیجه رسیده اند که می توانند از این ابزار به نفع خودشان استفاده کنند. البته شورا و شهردارمحترم  کنگ در حفظ بناهای تاریخی این شهر کارهای قابل تقدیری انجام داده اند . یعنی به مردم کنگ قبولاند ه اند که معماری شما ارزش حفظ و نگهداری دارد . این بنا با این شکل و شمایل که حتی بخشی از آن مانده است ارزش گردشگری و جذب توریست دارد از قبال آن می شود در آمد زائی کرد و جنبه هویتی برای شهر شما دارد و به دنبال آن هستند که بناها را ثبت ملی کنند و بندر کنگ در حال تبدیل شدن به یک بندر تاریخی و افقی است  و آن به خاطر ۳۰۰ بادگیری است که در این شهر وجود دارد و یک بافت یکپارچه تاریخی جذاب با قابلیت جذب توریست را به وجود آورده است . اما در بستک این چیزها را نداریم اسم بستک یک برند است . در جلساتی که در تهران یا دوبی شرکت می کنم و تخصصی معماری است وقتی نام بستکیه برده می شود غروری پیدا می کنم اما وقتی می پرسند اهل کجائی ؟رویمان نمی شود که بگوییم اهل بستکیم ! چون که اگر خواستند به بستک سفر کنند  و با این سبک و آوازه از آثار تاریخی ما بازدید کند چه نشان آنها  بدهیم؟ !

خانه آقای صولت متعلق به دوره قاجار بود که  خراب کرده ایم ! خانه کاظم که یک بنای فوق العاده زیبا است با ستون های قشنگ و نقشه بسیار زبردستانه که متاسفانه در بارندگی های اخیر ۶۰ تا ۷۰ درصد آن تخریب شده است . قلعه خان که فقط خشت هایی از آن باقی مانده است و خیلی از آثار دیگر که یا کاملا تخریب شده یا برای ما بی ارزش است .

چیزی که برای اولیای امور و مسئولان یک منطقه ارزش ندارد مردم هم برای حفظ آن تلاش نمی کنند.

  • سوال : یعنی این تلاش از سوی دولت باشد یا ارگانی که مسئول حفاظت از میراث فرهنگی است یا خود مردم ؟ گاهی مثلا در همین بندرعباس، مثل خانه محترم تخریب می شود و بر روی آن پاساژ ساخته می شود ارزشی که بر آن ملک گذاشته می شود آنقدر کم است که وراث تمایلی به فروش پیدا نمی کنند یا اینکه خانه گپ یا معتمد التجار گله داری ، خانه احمدی در بندرعباس آن قدر در بوروکراسی اداری گیر می کند که وراث عطای فروختن و واگذاری آن را به لقایش می بخشند این اهتمام باید از سوی چه کسی باشد؟

سید هاشم توانا:  وقتی ارزش مناسب مادی بر روی یک بنای شاخص و مولف که نمایان گر پیشینه یک منطقه است از سوی مسئولان حال شهردار یک شهر یا اداره میراث فرهنگی گذاشته نشود خود به خود برای وراث نیز بی ارزش می شود و نسبت به نگهدرای آن بی تفاوت می شوند.

حال که حتی معادل ارزش زمین به وراث پول داده نمی شود یا زمین به آن واگذار نمی شود با خود می گویند بگذارید بنا را تخریب کنیم …. اگر دکتر مشیری می آید و با تاسی از معماری جنوب دانشگاه آزاد واحد بندرعباس را می سازد این المان شهر بندرعباس می شود  و همه جا بندرعباس را با معماری دانشگاه آزادش می شناسند.!

من معمار ، اگر کسی به من برای ساختن بنائی مراجعه می کند باید بنائی طراحی کنم و بسازم که متاثر از معماری منطقه باشد.

من در یکی از جلسات معرفی معماری بستکیه که یکی از استادان معماری ایران به نام آقای مهندس فراهانی نیز حضور داشتند عرض کردم  که ،باید ابتدا هزینه کنیم و ارزش برای حفظ و نگهداری بنا بگذاریم . همان گونه که احترام امامزاده به متولی آن است باید ما  احترام آن بنا را داشته باشیم تا بقیه هم احترام و ارزش قائل شوند،

امروزه مردم علاقه دارند به نماهای سنگ ، بناهای رومی اما به اعتقاد من  می توان این معماری های وارداتی را با معماری های بومی ترکیب کرد.

در برخی جاها دیده ام در همین بندرعباس که نماهای به کاربرده  آن سنگ است اما از طاق های  معماری جنوب نیز استفاده شده است . ما باید در کنار این مسائل به مردم طرح بدهیم . کسی که می خواهد یک مجتمع مسکونی یا تجاری بسازد آلبومی از طرح ها را برایش نشان دهیم و در کنار آن اگر خواست از معماری کلاسیک یا مدرن استفاده کند در جائی هم به او پیشنهاد بدهیم که می تواند از طرح ها و المان های بومی در ساختمانش استفاده کند.

ما می توانیم اما باید خودمان بخواهیم……..

انتها/آ